دست نوشته های یه دبیرستانی :)

چیزی واسه گفتن ندارم ولی می نویسم ...

دست نوشته های یه دبیرستانی :)

چیزی واسه گفتن ندارم ولی می نویسم ...

سلام بعد از مدتی طولانی ✋

پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۴۶ ق.ظ

سلام!!

بزار اول از هم یکم غر غر کنم 

چقد بد شده این بیان خیلی سوت کوره 

البته احتمالا دلیل اصلیش شروع مدرسه اینا باشه ولی در کل خیلی خلوت .

خب بهتره برم سر اصل مطلب و حرفام رو بزنم 

حرفایی که انقد رو دلم مونده که دیگه برای خالی کردنش جایی جز اینجا ندارم ...

آهان میخواستم اینم بگم که الان دیگه اصلا واسم مهم نیست کسی به بلاگم سر میزنه یا نه میخوام در واقع اینجا رو تبدیلش کنم به یه آرشیو که فقط حرف هایی که مدام تو ذهنم میگذره و معمولا با کسی درمیون نمیذارم رو بنویسم.

تو این چند وقتی که نبود بیشترش درگیر درس اینا بودم 

از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون من امسال برا تیزهوشان اینا قبول شدم و خب سطح مدرسه الانم با مدرسه هایی که تو ۹ سال قبل میرفتم فرق داره ، برا همین خیلی بهم فشار اومد به حدی که هر شب گریه میکردم ... 

تازه آخرای تابستون دستم شکست و حسابی شرایط برای درس نخوندن و ورزش نکردن و نا امیدی اینا فراهم شد 

ولی خب الان بهترم و تا حالا چند جلسه فیزیوتراپی رفتم  ...

البته بگم که این شکستن دستمم بی حکمت نبود و کلی ازش بهره بردم ولی حیف که به خاطر بی لیاقتی خودم همش رو آخر کار دوباره خراب کردم... 

تا همین جا بحث رو می بندم 

میخوام اگه شد یه پستی هم روز تولدم که ۱۳ آذر بزارم 

البته فکر نکنم بشه ...

  • عارف شمس

نظرات (۳)

و خب 13 آذر پست نذاشتین:)
آقا بنویسین. ما دوس داریم:)
پاسخ:
شما مگه کنکور نداری :)


میخونیم تون خب :))))
پاسخ:
بازم خوبه که شما هستید :)
ایول:)

شرایط نسبتا سختی پشت سر گذاشتید!امیدوارم که اوضاع نرمال شه و بتونین ازش لذت ببرین =)
پاسخ:
چه جالب فک نمیکردم دیگه کسی کامنت بزاره :/

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی